رویای رهایی
رویای رهایی
هنر ادبیات اندیشه و...


جديدها

........................................................................
 ای کاش باورت میشد
اویی که نیستی
هنوز باگیتاری که
سال پیش برای لقمه نانی فروختم
برایت می نوازم
و با شعرهای نگفته ام
با دهان بسته می خوانم
کاش باورم داشتی...رها

*********************************************************

لب با دل شکسته تبسم کجا کند
واها قلم شکسته تکلم کجا کند
گویند شاعرا که دلت را شفا ولی
ساز نخورده زخمه ترنم کجا کند...رها

*************************************************

این لكه نه باده ست كه از جام شريده

اين قطره ي اشكيست كه بر پاي چكيده

عاشق از ازل رانده شد از درگه عشقش

اين قلب مگر قصه شيطان نشنيده

خوش باد چو يوسف كه عزيزي به زليخا

از دست تو با دست خودم جامه دريده

من در عجب از رونق بازار درين شهر

دل دست كسي هست كه نازي نخريده

اهو بچه كرد و به دمن پاي كشيده

شير است كه در لانه اش ارام گزيده

سيبي كه دهان خورده و افتاده به جويي

حوايي و طعم لب ادم نچشيده

شمعي و هواي پر پروانه نداري

ان شاعر از لوح و قلم دست کشیده

از مادر خود زاده مگردد چو من اي كاش

از عالم و ادم همه اميد بريده

رهاارديبهشت93-7001 خ .ا

********************************************

بس در آغوشي ميبينم
اما هماغوشي نه...
...............................................................

غيبت مي كنم از تو

چقدر لذت دارد اين گناه

مگر يادلبخندهايت گناهست؟

.....................................................................

يك انديش مند::بايد به عرض زندگي فكركرد نه طولش.

كاش بشود

عرض زندگيم را

طول بدهم....

93ه ش7001 خورشيدي ايراني

...................................................

در اندوه بارش چشمان تو
ابري ترين لحظات را دارم
پابه پاي سكوت شب
ثانيه هاي بيدار را 
در اتاق تنهاييم مي شمارم
و ساعت را مي بينم كه خوابيده است و
من هنوز بيدارم.......رهااسپند92

.................................................................

تمشكين پيرهنت
گيسوان اشفته ات
هواي انبوه جنگل هاي سرسبز را
در ونم زنده مي كند
نوستالوژي مهرباني
من تورا
بعد از چندين و چند سال
از لبخندت ميشناسم
مجسمه ي افروديت
رشك مي برد به اله ي مهرت
و خورشيد
شبهادجايش را

براي استراحت

با تو عوض مي كند

رها

............................

 
عشق:

دوزخيست در بياباني سرد

سوتفاهمي كه توهم تفاهم است

رهااسپند92

*****************************************************

قلم در دست من بيكار مانده
نمي دانم چه مي خواهم بگويم
چگونه حرف دل را فاش گويم
كه بقضي مانده در راه گلويم
...........
جوان هستم ولي احساس پيري
همه اميدهايم را به سر كرد
چه داري انتظار از شاخه گل را
كه قبل از فرودين حس تبر كرد
...........
نماز،افسون و افيون،باده و آه
مدامم در پي خط و طريقت
جواني رفت و معنايي ندارم
هنوزم در پي كشف هويت
...........
ز فرط خستگي بي هيچ فكري
به حكم منجيان فرياد كردم
به قول حافظ اما اين شكايت
ز بد عهدي گل،با باد كردم
................
فرا بگذار آنوشاي مهر و
بكش از ساعت شماطه اي دست
دگر از روز روشن تر ازين نيست
كه شب از نيمه خود هم گذشتست
...............
شبم بگذشت با غم ناله هايم
نمي دانم چه خواهم كرد فردا
كدامين مهره شطرنج هستي؟
بيا اي منجي آوارگي ها.......رهابهمن92
****************************************
نمي دانم چه مي خواهم بگويم با قلم امشب
سرياري ندارد واژه با درد دلم امشب
كه را گويم ز تنهايي،ندارم كس كه تنهايم

كجا درمان بگيرد با غزل اين مشكلم امشب

چه بس با من به مقصد مي رسند و در فراموشي

سرآخر قايقي تنها كنار ساحلم امشب

عزا دارم كه اخر شد سزايم خار تنهايي

به پاس باغباني هاي بي بار گلم امشب

صراط مستقيم من كج طغراي ابرويش

به ناداني به نادانسته هايم مايلم امشب 

خرد دستور عشقم شد خمار جسم اوردم

به مي جاني دهم جسمي كه نقص كاملم امشب

بيا اي كوروش منجي و با منشور ازادي

اسيرم كن به اغوشت،خرامان بابلم امشب

مدامم عقل خستو شد:دوايي نيست دردم را

خرد دستور مستي داد و من بس عاقلم امشب

دوباره يك شب ديگر تلاش شعر تنهايي

سر ياري ندارد واژه با درد دلم امشب...رها بهمن92

............................................................................

شب تا به صبح يکسره سيگار مي کشم

بس رنج ها که از غم غدار مي کشم

گاهي نگاه خويشتن از صفحه کتاب

بر عکس هاي خفته به ديوار مي کشم

عمريست دل بريده ام از زندگاني ام

عمريست انتظار سر دار مي کشم

يا يار و يا که منجي و يا مرگ من مدام

درد انتظار ساعت ديدار مي کشم

فکر پر از تناقض و دردم به نشئگي

با نغمه هاي زخمه به گيتار مي کشم

افيون و قرص خواب و دعا و نماز و آه

از مذهبي به دين دگر ،بار مي کشم

ديگر بريده است اميدم به منجي و

افسوس انتظار سر دار مي کشم

رها دي 92

*****************
اخرش سوختن از قهر تو را سر كردم
مانده خاكستر اگرشعله ام اخر كردم
من به بتخانه نرفتم به خداوندي تو
لات و عزي و حبل در تو يكي سر كردم
بعد هر بوسه زلب كفش تو را بوسيدم
كه نگويي هوس يك تن ديگر كردم
قصه شمع اگر گوش تو را تكراريست
عيب من كن كه طواف تو مكرر كردم
به رهايي تو سعي ام به صفايي نرسيد
ساره بودي و من انديشه هاجر كردم
اف به دنيا كه گلو تر شد از اعجاز و سپس
حنجرم را هدف سودن(1) خنجر كردم
بي  امان رفتي و ايا الف ارم به شگفت؟
باورم نيست كه هجران تو باور كردم
من پشيمان نيم از كوشش بي بار و برم
كه پرستاري يك سوري(2) پرپر كردم
بي گنه هستي و بازي همه از اين فلك است
چاره اي نيست كه نفرين تو را سر كردم
من به خودم نيستم اما تو برو خود را باش
زم امرداد(3) بماندي ، تب آذر كردم
***
بس مگوييد زبان تو قديمي شده است
جام شعر مس ام از پهلوي ام(4) زر كردم
خسته از نسل خودم هستم و از روي و ريا
چون نيايم هوس ساقي و ساغر كردم
امشبم نيز گذشت و  كسي از ره نرسيد
آوخ از عمر كه سرمايه ي دفتركردم
رها...اذر92   1-ساييدن لمس كردن    2-گل سرخ-شراب سرخ   3-امرداد(الف با زبر)همان مردادماه خودمان.درواقع امرداد بوده به معناي ناميرا نامرده    5-زبان پهلوي.
 **********************************************************
قلم به دست گرفتم به شرح غم هايي
دوباره يك شب ديگر دوباره تنهايي
قسم به غربت يك برگ زرد پاييزي
اميد از تو بريدم درخت سرمايي
اگر چه غنچه شناسم به مستي بويت
دريغ ياد نبودم گلي نمي پايي
گناه نيست تو را هم اگر نمي ماني 
توام گلي شده پرپر ميان گلهاي
گرفتم از بد هستي به سينه ات سر كاش
كنون كه شكوه ام از توست چاره بنمايي
وفاي وعده معشوقم از تو مي خواهم
بيا تو اي كه به اين جبر هجر دانايي
بيا و سردي بي مهري از جهان بردار
چه است در پي اين غيبت معمايي
تمام نيست مرا شرح دوريت اوخ
دوباره يك شب ديگر دوباره تنهايي.....رها اذر92
 ******************************************************************
تقديم به شهداي حفظ وطن پاسداران واقعي ايران كوروش زادكه گاه قهرمان و گاه فراقهرمانان گم نام و يابدنامند:
منو جا گذاشتي به اين سادگي
ميون تب و تاب اين زندگي
منو لحظه هاي فراموشيم
منو بار سنگين شرمندگي
...
ببخشم كه چند ساله غافل شدم
ببين اومدم ساكن دل شدم
تو رفتي و يادم نبود رفتنت
ولي با عروج تو عاقل شدم
...
گناهت چي بود جز هوا داريم
كه ميترسن از حس بيداريم
اگرچه پرم از گناهاي بد
تمومي نداره عزاداريم
...
تر از خون تو مونده اين سرزمين
من و خواب راحت تو زير كمين
گناه تو نيست ظلم ادم بدا
به فرزند كوروش زمين افرين
...
تو رفتي كه من شاد و راحت بشم
ولي فكر نكن توي اسايشم
يه راهي نشونم بده جون عشق
بيام مثل تو لاله شم پايشم......رها اذر 92
***********************************
بي وفاييت گناه تو نيست گل سرخم،
گلبرگ هايت را دستان ناشايني پر پر كرد
و تنها خارهايت مانده بود
كه دستان خواهشم را زخم زد
گناه تو نبود
من باور نداشتكم
پريشانيت را...
رها-اذر92
**********************************
قهوه ها  را
به ان سلامتي كه نداري تلخ مي نوشم
تا نبودنت را 
فراموش نكنم...
رها اذر 92
**********************************
اخر با كدام زندگي كنم؟
واقعيت تلخ نبودنت؟
يا روياي شيرين امدنت؟
رها اذر 92
****************************************
خود ازاري مي كني
با نخواستنم،
و من درين رنجم و تضاد
كه دشمن هستم هركه را معشوقم  را بيازد...
تو بگو بانو
با انكه معشوقم را ميازارد
دراميزم؟
يا در اويزم؟
رها اذر92
***************************************
بانويم
بر من مگير اگر دردهايت را نمي دانم
چراكه حتي وقتي اخم مي كني
ان قدر زيبايي
كه چشمانت مي خنددو من محسور ميشوم...
رها اذر 92
***********************************8
مي پذيرم كه مزخرف مي نويسم
نه نه
من از واقعيت مي نويسم
و اين واقعيت است كه مزخرف است
بر من گناهي نيست
رها اذر 92
*****************************************
*بوسه ها انباشت لبهايم شد بدون بخششي
خريداري ندارد
هر چند به رايگان مي بخشم
و تنها بهايش لحظاتي نگاه هست
لبهايم در انتظار لبي فوران خفته احساسند
بكارت قلب تنها جزايش تنهاييست
زهر جبر تنهايي خودخواسته اي كه
فرجامش جز كولاكي از ترديد ها نيست...رها پاييز92
****************************************************
چند قدمي كوچه را همراهم بود
كه جرات قدم گذاشتن يافتم
ولي تنهايم گذاشت و دستم را رها كرد
و من در ترديد بازگشت و ادامه پير شدم.
دوستت دارم هايم را با خودش بردو تنها جام مي و تخدير ياران
و غزل حافظ
پناه بي كسي ام شد
و من همچنان چشم انتظار اويم
كه هرگز نمي ايد......رهاپاييز92

*****************************************

كي آرام مي يابم؟
آرزو دارم روياي باتو بودن بميرد.
روياي آرزو نداشتنت را به بايستنم.
چراكه آمدنت واقعيتي باشدو
رويا و آرزويم نباشد.
رهااذر92



سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:,

|
 
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

ر

 

مرداد 1394
ارديبهشت 1393
مهر 1392
مرداد 1392
تير 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391

 

چگوارا
به هر گل می رسم بوی تو بینم
جديدها
غزل (1)
نيمايي (1)
ترانه(1)
سپيد(1)
سپيد(2)
غزل(2)
دوبيتي(1)
چارپاره(1)
چارپاره(2)
بگذار سراب لبهايت را...
به جان انكه دوستش داري
راز نم باران
و شاعرانه دروغ مي گويد- تو بگو
پرسيد چقدر دوستش دارم
شايدكه دستاي تو
بشنو از ني-كوچه ها سربسته
شعر اعتراف 6 و امروز درست دوازدهم مارس1943 است
باورت نمي شود
انهاسنگ تراشاني...یک نفربا من اعتراف کند قسمت اول : تاویل بشری
من منتظر مي مانم و...
به رویای رهایی خوش امدید.تا چه افتد...

 


کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 32
بازدید کل : 3922
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


src="http://s07.flagcounter.com/count/GFy1Qu/bg_FFFFFF/txt_000000/border_CCCCCC/columns_2/maxflags_18/viewers_0/labels_0/pageviews_0/flags_0/" alt="Flag Counter" border="0"> امار سايت ديكشنري امارگير www.shereno.com شعرنو

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->